تخریب سرزمینی عامل هجوم ریزگردها به پایتخت/ برای آینده گرمتر و خشکتر آماده شویم
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۵۳۶۵۶
به گزارش ایسنا، قرن جدید شمسی را در حالی شروع کردیم که علاوه بر کاهش بارندگی و خشکسالی ادامه دار، با پدیده ریزگردی مواجه هستیم که خود را به پایتختنشینان تحمیل کرده و این در حالی است که به گفته مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی و زیستمحیطی سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور، تابستان امسال خشکسالی بیشتری را تجربه خواهیم کرد که زاییده تغییر اقلیم است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این میان با مخاطرات ریز و درشتی مواجه هستیم، ایران علاوه بر مواجه بودن با ۳۵ کانون ریز داخلی، تحت تاثیر چشمههای ریزگرد کشورهای پیرامونی نیز قرار دارد.
دکتر رضا شهبازی، مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی و زیستمحیطی سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور در گفتوگو با ایسنا، موضوع گرد و غبار را همانند پدیده فرونشست یک مساله چندوجهی و مؤلفهای از تخریب سرزمین دانست و افزود: این پدیدهها، پیامدهای فرآیندهایی با نام "تخریب سرزمینی" است؛ چرا که وقتی مؤلفههای شکل گیری یک سرزمین به هم میریزد ما را با یک شرایط جدیدی مواجه میکند که شاید قبلا به این صورت تجربه نکرده بودیم.
وی پدیده گرد و غبار را پدیدهای دانست که از زمین آغاز میشود و وقتی وارد جو میشود، نمیتوان برای کاهش آن کاری را اجرایی کرد، اظهار کرد: ذرات گرد و غبار کمتر از ۷ تا ۸ میکرون و عمدتا کوچکتر از ۲.۵ میکرون است. این ذرات قابلیت انتقال بالا دارند؛ از این رو هر کاری که بخواهیم در رابطه با کنترل و مهار ریزگردها اجرایی کنیم باید به خاطر داشته باشیم که باید محیط پیرامونی خود را بشناسیم و بدانیم که کدام مناطق قابلیت گسیل ریزگرد را دارند.
شهبازی، مناطق مستعد ریزگرد را مناطقی توصیف کرد که مسطح هستند و جریان باد قابلیت جولان در این مناطق را دارند، ضمن آنکه این مناطق از رسوبات ریزدانه پوشیده شده است.
مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی و زیستمحیطی سازمان زمینشناسی نامناسب بودن پوشش گیاهی را از دیگر ویژگیهای مناطق مستعد ریزگرد عنوان کرد و ادامه داد: این مجموعه زمانی که تحت تاثیر بادهایی با سرعت بالا قرار گیرند، حتما ذرات گرد و غبار را پراکنده میکنند و این در شرایطی است که کشور ایران از حدود ۳۵ هزار کیلومتر مربع چشمههای تولید گرد و غبار داخلی برخوردار است و مرز این چشمههای ریزگرد بسته به فصل و اینکه چه میزان رطوبت جذب میکند، متغیر است.
شهبازی، با ابراز تاسف از اینکه مرز چشمههای ریزگرد در حال افزایش است، یادآور شد: دست کم ۱۰ برابر مساحتی که در ایران چشمه ریزگرد داریم، در کشورهای اطراف ایران پراکنده شده است، به گونهای که ایران تحت تاثیر ریزگردهای کشورهایی مانند عراق، سوریه، اردن، عربستان و در برخی مواقع کویت قرار میگیرد و این همان پدیدهای است که در کشور از روز جمعه تجربه شده است.
مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی و زیستمحیطی سازمان زمینشناسی با بیان اینکه چشمههای تولید گرد و غبار دقیقا در منطقه مشترک در عراق، سوریه، اردن و شمال عربستان است که وارد جو شده است، اضافه کرد: علاوه بر این کشورها، ایران همچنین تحت تاثیر ریزگردهای کشورهای افغانستان، ترکمنستان و حتی بخشهایی از روسیه و آذربایجان است.
وی تاکید کرد: بر این اساس باید اعلام شود که هر آنچه که ما در داخل کشور بخواهیم اجرایی کنیم، اگر با هماهنگی کشورهای پیرامونی خود نباشد و نتوانیم تعامل خوبی برقرار کنیم، تنها ۱۰ درصد در کاهش آلودگی هوای ناشی از ریزگردها اثربخشی خواهد داشت و همچنان ۹۰ درصد اقدامات ما بی اثر میماند.
شرایط کشورهای پیرامونی در زمینه منابع آبی
شهبازی به بیان وضعیت کشورهای پیرامونی ایران در زمینه دسترسی به منابع آبی پرداخت و خاطر نشان کرد: متاسفانه این کشورها به ویژه کشورهای غرب و شرق ایران کشورهایی هستند که به نظر میرسد از نظر شرایط اقتصادی و ثبات سیاسی در وضعیت مناسبی قرار ندارند و این عدم ثبات سیاسی و اقتصادی در این کشورها باعث میشود که کارکردن با این کشورها مقداری با دشواری همراه شود، ضمن آنکه از ۳ سال قبل نیز بیماری کووید-۱۹ به آن اضافه شده است.
وی اضافه کرد: ما در حال حاضر از کشور عراق و سوریهای صحبت میکنیم که ۷۰ تا ۸۰ درصد از منابع آبی آنها وابسته به کشور ترکیه است و از سوی دیگر ترکیه پروژههای سدسازی بزرگی را در دستور کار خود قرار داده است.
این محقق حوزه مخاطرات با بیان اینکه مشابه این وضعیت در جنوب شرق کشور حاکم است، گفت: منابع آبی مورد نیاز سیستان و بلوچستان وابسته به منابع آبی خارجی است.
شهبازی اضافه کرد: این واقعیت بیانگر آن است که متوجه باشیم ما در منطقهای زندگی میکنیم که اکوسیستمها مرزهای سیاسی را نمیشناسند و اکوسیستم طبیعی تابع مرزهای طبیعی خود هستند؛ از این رو ما چارهای نداریم جز آنکه با کشورهای پیرامونی خود تعامل داشته باشیم؛چرا که ما در جغرافیایی زندگی میکنیم که تحت تاثیر المانهای سایر سرزمینها هستیم.
خشکسالی بیشتر پیشروی ما
وی ادامه داد: علاوه بر آن از ۲ سال گذشته کشور دوره بسیار خشکی را تجربه کرده است، به گونهای که سال گذشته شرایط نامناسبی را داشتیم و در این بین باید یادمان باشد که سال آبی ۱۴۰۰-۹۹ متاثر از سالهای پرآبی دو سال قبل خود بوده است و سیلهای گستردهای را داشتیم و رطوبت جذب شده توانسته است که ما تاثیرات خشکسالی را مشاهده نکنیم.
این محقق حوزه مخاطرات با تاکید بر اینکه امسال این وضعیت در کشور حاکم نیست، خاطر نشان کرد: ما در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ سال خشکی را داریم و به نظر میرسد که چشم انداز خوبی برای تابستان امسال چه از نظر منابع آبی و چه پیامدهای خشکسالی و طوفانهای ریزگرد، در پیش رو نداریم و البته چشمههای ریزگرد خارجی، کشور را تحت تاثیر قرار خواهند داد.
این محقق سازمان زمین شناسی با تاکید بر اینکه زنگ خطر این رخدادها از سال ۸۸ به صدا درآمده است، گفت: مواجهه ما با ریزگردها از سال ۸۸ آرام آرام آغاز شد و اکنون امیدواریم در آینده بتوانیم اقدامی را در این زمینه اجرایی کنیم.
وی با بیان اینکه ما در یک اقلیم متغیری زندگی میکنیم که اقلیم خط و نشانهای خود را به ما نشان میدهد و علائم آن نیز بروز کرده است، یادآور شد: منطقه ما از لحاظ اقلیمی چشم انداز مناسبی ندارد و "گرمتر و خشکتر" چشم اندازی است که میتوان برای آن متصور بود و ما باید خود را برای یک آینده متفاوت نسبت به آنچه که در گذشته تجربه کردیم، آماده کنیم.
جولان ریزگرد در پایتخت
مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی و زیستمحیطی سازمان زمینشناسی به وقوع طوفان ریزگرد در تهران اشاره کرد و افزود: وقوع این طوفانها در تهران کم نظیر نیست، چراکه در گذشته آن را تجربه کردهایم؛ به گونهای که در اواخر دهه ۸۰ پایتخت را با منشا خارجی تحت تاثیر قرار داده بود.
وی با بیان اینکه شهرهای شمالی کشور نیز از این طوفانها بی نصیب نماندند، اظهار کرد: ولی اینکه تهران به این اندازه از آلودگی رسیده که دستگاهها آن را ثبت کردهاند، پدیده بی نظیری است.
شهبازی ادامه داد: در این پدیده حجم آلودگی ریزگردها و غبار که وارد جو شده است، آنقدر زیاد بوده که حجم آن در مسیر طولانی که جریانهای بادی طی کردند و به پایتخت رسیدند، از میزان آن کاسته نشد.
این محقق دلیل اصلی این رخداد ریزگرد در تهران را سو مدیریت منابع آبی نه در کشور بلکه در منطقه ما دانست و گفت: مدیریت نامتوازن منابع آبی و مسائلی مانند دیپلماسی آب در منطقه و همچنین خشکسالیهای رو به فزونی و مکرری که داشتیم، در این زمینه مؤثر بوده است.
وی خشکسالی را برآیندی از کاهش بارندگی دانست و گفت: اینها همان چیزی است که از آن با نام تغییر اقلیم یاد میشود و متخصصان این حوزه هشدار دادهاند، ضمن آنکه دبیرکل سازمان ملل نیز اعلام کرده است که ما دیگر فرصتی نداریم و ۲ تا ۳ آینده باید درباره تغییر اقلیم تصمیم بگیریم و در غیر این صورت نمیدانیم با چه شرایطی در آینده مواجه خواهیم شد.
رخدادهای حدی بیشتر در انتظار ما
شهبازی با تاکید بر اینکه متاسفانه در آینده با این نوع رخدادها مواجه خواهیم بود، از این پدیدهها با عنوان "پدیده حدی" یاد کرد و اضافه کرد: پدیدههای حدی مانند خشکسالیهای شدید، آلودگی هوا و طوفانهای ریزگرد و حتی سیلابها پدیدههای مخرب و دائم در حال افزایش هستند و به عبارت دیگر هرسال بیشتر از سال قبل این پدیدهها را تجربه خواهیم کرد.
وی پدیدهای مانند ریزگرد را زاییده تغییر اقلیم دانست و ادامه داد: این پدیدهها هر چند که بسیار تدریجی رخ میدهد، ولی پاسخ دادن به آن آنی نخواهد بود و نمیتوان به سرعت نسبت به آن واکنش نشان داد.
مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی و زیستمحیطی سازمان زمینشناسی اضافه کرد: این موضوعات دارای سابقه ۲۰ ساله در ادبیات رسانهای کشور است و این رخدادها نیز سابقه ۵۰ ساله در کشور دارند و مشکل اصلی ما در مواجهه با این پدیدهها آن است که دیر به آن فکر میکنیم و هر زمان که کار از کار گذشته است، به فکر رفع آن میافتیم.
وی ادامه داد: ما با روشهای سنتی و تکراری نمیتوانیم جلوی زیانهای ناشی از تغییر اقلیم را بگیریم و گام اول ما در این راه این است که در محدوده سرزمینی همسو با ظرفیتهای آن زندگی کنیم. ما نمیتوانیم بر اساس آنچه که خواست ما است، از سرزمین بهره برداری کنیم.
وی بهره برداری از سرزمین بر اساس میل و خواسته انسانها را بهره کشی از طبیعت نامگذاری کرد و گفت: بهره کشی از طبیعت یعنی مصرف آب، خاک و ذخایر زیر زمینی و این یعنی مصرف سرزمین.
وی با انتقاد نسبت به عدم به کارگیری فناوری در مواجهه با رخدادهای حدی، توضیح داد: ما در زمینه پایش و پدیده شناسی از فناوری استفاده کردهایم، ولی در آنجاهایی که نیاز به برنامه ریزی عملی و اقدام است، فناوری فراموش میشود.
شهبازی عامل اصلی این تخریب سرزمینی را انسان دانست و افزود: اکوسیستم ما این توان را ندارد که خود را با سرعتی که ما به آن تحمیل کردهایم، سازگار کند و ما چارهای نداریم جز اینکه از فناوری، استفاده و در جهت بازسازی طبیعت اقدام کنیم.
منبع: الف
کلیدواژه: کشورهای پیرامونی تخریب سرزمین پدیده ها تغییر اقلیم گرد و غبار تحت تاثیر منابع آبی طوفان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۵۳۶۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ویژگیهای ژئوپلیتیکی کشورهای شیخنشین؛ از اختلافات پیچیده سرزمینی تا همگرایی در ساختارهای اجتماعی ـ تاریخی
به گزارش خبرآنلاین «ژئوپلیتیک خلیج فارس» عنوان اولین نشست انتشارات روزنامه اطلاعات است که به مناسبت گرامیداشت روز ملی خلیج فارس در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ساختمان موسسه اطلاعات، با سخنرانی دکتر مسجدجامعی و دکتر محمدجواد ظریف برگزار شد. متنی که ملاحظه میفرمایید خلاصه سخنان دکتر مسجدجامعی در این نشست است.
مسجد جامعی در این نشست گفت:
نکته نخست درباره ویژگیهای مطالعات ژئوپلیتیکی است که متفاوت است با نوع پژوهشهای سیاسی و اجتماعی و بینالمللی. با اختصار کامل، هنگامی که یک موضوع با توجه به کلّیت آن و با توجه به تمامی عواملی که در شکل دادن آن موثر بوده و هست، بررسی شود و به هر یک سهمی متناسب با نقشی که داشتهاند داده شود، چنین مطالعهای ژئوپلیتیکی است. با توجه به این نکات میتوان منطق رفتاری و کیفیت سیاستگزاریهای مثلاً کشور مورد بحث را، بازشناخت. اعم از سیاست داخلی و یا سیاست خارجی که البته این دو عموماً با یکدیگر مرتبط هستند. با چنین دیدگاهی به بررسی ژئوپلیتیکی کشورهای یادشده، پرداخته میشود.
با توجه به گستردگی موضوع و کمی وقت، نکاتی را به عنوان مقدمه عرض میکنم.
۱- این شش کشور و علیرغم اختلافهایشان یک مجموعه هستند. هم خود چنین خصوصیتی دارند و هم دیگران کم و بیش بدانها چنین مینگرند، یعنی آنها را یک مجموعه میبینند و این نکته مهمی است، چراکه تنظیم سیاست دیگران، عمیقاً تحت تأثیر نگاه آنها است و نه چندان واقعیتها.
عموم این کشورها با یکدیگر اختلافات پیچیده سرزمینی دارند و در موارد متعددی سیاستهای یکدیگر را نمیپسندند؛ امّا ساختارهای اجتماعی و تاریخی آنان، اخلاق و روحیات و فرهنگ آنان، سابقه حضور و نفوذ انگلستان و نه هیچ قدرت استعماری دیگر، حضور نیرومند امریکا در حال حاضر، ثروت نفتی و تجربه کم و بیش مشترکشان با تاریخ جدید، چنین همگراییای را موجب شده است.
علیرغم تحریم شدید و همه جانبه قطر از جانب عربستان و امارات و بحرین، امّا عملاً این تجربه ناموفق بود. منافع و مصالح مشترک آنها از اختلاف سلیقهشان در زمینههای مختلف، به مراتب بیشتر بوده و هست، و لذا تحریم موفق نبود و نمیتوانست باشد. این عدم توفیق به دلیل پیوستگی و ارتباطهای درونی آنها است که سیاست و اراده سیاسی را بدان راهی نیست و یا لااقل راه چندانی نیست.
درست به همین علت است که تلاش عراق و یمن در مقاطعی از عمر تشکیل شورای همکاری خلیج فارس جهت پیوستن بدانها موفق نبود و نمیتوانست باشد. چنانکه گفتیم این کشورها و علیرغم تنوعشان، یک مجموعه هستند. و لذا ذاتاً متفاوت هستند با مواردی که نزدیکی و یا اتحاد کشورها براساس تصمیمی سیاسی است که اعراب را در این مورد سابقهای طولانی است. از وحدت سوریه و مصر در ۱۹۵۸گرفته تا وحدت عراق و اردن و سودان و مصر تا تلاشهای فراوان دیگری که برای نیم قرن ادامه یافت.
۲- ثروتی کلان و در مدتی کوتاه، که همان پترودلار باشد، به عموم این کشورها تزریق شد. اینان به برکت همان ساختار نیرومند قبیلهای و اخلاق و فرهنگ خاص آن و نیز عوامل متعدد دیگر، توانستند دوران گذار از فقر به ثروت را، به خوبی طی کنند. این دوران انتقال، دوران خطرناک و پرچالشی است و سقوط نظامهای حاکم متعددی را موجب شده است. از لیبی قذافی گرفته تا عراق بعثیها. حتی میتوان گفت این دوران به تحکیم بیشتر نظامهای حاکم منجر شده است که البته آن را دلائل فراوانی است. یکی از مهمترینها، هماهنگی و کیفیت تعامل سیاستهای حاکمیتی با ساختار قبیلهای موجود بود. آنها به جنگ؛ این ساختارها نرفتند و شعارهای چپگرایانه ندادند و صاحبانش را به عقبمانده و بدوی و مرتجع بودن، متّهم نساختند. آنها را پذیرفتند و با آنان به معنای واقعی تعامل کردند؛ اگرچه داستان در مورد عربستان تا حدودی متفاوت است.
۳- هیچ تغییر رادیکالی که منجر به تغییر حاکمیت شود، نمیتواند به تنهایی در تک تک این کشورها اتفاق افتد. گویی در اینجا قانون «همه یا هیچ» صادق است. تا آیندهای غیر قابل پیشبینی این نکته صحیح است. مجموعه بودن آنها و وابستگیهای متقابلشان، مهمترین عامل بازدارنده است. این وابستگی در حال حاضر به وابستگیهای رژیم حاکم مربوط میشود و نیز سیاستهای حاکمیتی. از اقتصادی و تجاری گرفته تا سیاسی و بینالمللی و منطقهای و امنیتی.
در ماههای نخست و بلکه سالهای نخست انقلابهای عربی و بهار عربی، بحرین به شدت متشنج شد. در همان ماههای نخستین گزارشهای متعدّد و نسبتاً مفصلی برای وزیر محترم خارجه وقت، جناب آقای دکتر صالحی و البته بزرگان دیگر، نوشتم و اینکه اسقاط نظام در بحرین به دلائلی که به تفصیل بیان شده بود، ممکن نیست. چنانکه گفته شد این سخن در مورد عموم آنها و تا آیندهای دور صحیح است. آنها به معنای دقیق کلمه پیوستگی سرنوشتی داشته و دارند. ممکن است این سخن را برخی نپذیرند، امّا در مجموع وضعیت موجود به مراتب بیشتر به نفع و مصلحت ما است تا جانشینان احتمالی دیگر. که البته این بحث مفصلی میطلبد.
و بالاخره اینکه اعتقادات دینی و فقه موجود در عموم این کشورها عمیقاً حنبلی مسلک و اهل حدیثی گرایش است، اگرچه بسیاری از آنان حنبلی نیستند. براساس این اعتقادات و این فقه هرگونه اعتراض عملی علیه حاکم حتی اگر فاسق و ظالم باشد، نامشروع است.
۴- ساختار اجتماعی، نوع تجربه آنان با تاریخ جدید، واقعیتهای دینی و فرهنگی، کمی جمعیت، به جز عربستان، عدم وجود ساختارهای تاریخی و یا ساختارهای مدرن و جدیدی که بتواند خواستههای مردمی را جهت دهد و متمرکز سازد و البته عوامل دیگر، موجب شده که تحولات و در زمینههای مختلف، از بالا به پایین آید و نه آنکه از پایین به بالا رود. در عموم کشورها و حتی در کشورهای جهان سوم، این مطالبات مردمی است که حاکمیت را مجبور به تغییر و تحول میکند و در اینجا داستان متفاوت است. البته این هست که حاکمیت عموماً به زودی و بعضاً به خوبی این مطالبات را تشخیص میدهد و اقدام میکند. نمونه خوب آن تحولات فراوانی است که در طی سالهای اخیر در عربستان رخ داده و میدهد؛ در جهت هماهنگ شدن سیاستهایش با مطالبات نهفته مردمی.
۵- اینان بخشی از جهان عرب هستند و خواهند بود. کشوری چون کویت پس از اشغالش توسط عراق و به دلیل اینکه بخش مهمی از رژیمهای عربی و اکثریت اعراب در کنار صدام ایستادند، کوشید سیاستی انقباضی اتخاذ کند تا آنجا که بعضاً میگفتند ما کویتی هستیم و نه عرب. امّا این جریان نتوانست و نمیتوانست ادامه یابد. این سخن در مورد سلطنتنشین عمان هم صحیح بود. پس از امضای کمپ دیوید توسط سادات و بگین همه کشورهای عربی با مصر قطع رابطه کردند به جز عمان، این موضع به انزوای این کشور انجامید و آنان نیز سیاستی انقباضی در پیش گرفتند، امّا این سیاست چندان ادامه نیافت.
خصوصاً که در حال حاضر کم و بیش به گرانیگاه اعراب تبدیل شدهاند. این گرانیگاه در زمان ناصر مطلقاً در قاهره بود و در زمان مبارک به گونهای نسبی چنین بود. امّا پس از بهار عربی و تحولات در مصر و در خلأ کسانی چون صدام و قذافی و حافظ اسد و حتی سودان عمر البشیر، این مرکزیت به این مجموعه منتقل شده است.
نکته این است که این مرکزیت، صرفاً سیاسی نیست؛ در حال حاضر فرهنگی و فکری و ادبی و رسانهای و دینی هم هست. اینان هم از آنچه در مجموعه عربی اتفاق میافتد متأثرند و هم در آن موثرند. در حال حاضر میزان تاثیرگذاریشان بیش از گذشته است و احتمالاً این جریان ادامه یابد، به ویژه در مورد مسائل مربوط به اندیشه و مدلهای توسعهای و نیز اینکه این اندیشه و مدل چگونه میباید با هویت و دین و سنتها و آداب و رسوم موجود، کنار آید.
۶- واقعیت این است که درک آنان از جهان و منطقه و خودشان در دههها و بلکه سالهای اخیر به شدت تحوّل یافته است و این تحولات به احتمال فراوان به مراتب بیش از سایر همسایگان ما است. اینکه چرا و چگونه چنین شده و ویژگیهای فکری کنونی آنها چیست، بحث مستقلی است. در اینجا هدف تذکر بدین نکته بود و اینکه اینان دیگر همچون گذشته نیستند و متناسب با آن، تصور و تلقی ما از آنان میباید به روز شود. طبقه تحصیلکرده آنها را در این میان، نقش بزرگی است. مضافاً که همین درک تحول یافته و متفاوت شده است که برنامهها و سیاستهای آنان را شکل میدهد و به پیش میبرد.
۷- و به عنوان آخرین نکته، آنان را نسبت به ایران درک نسبتاً مشترکی است، اگرچه ممکن است به دلائلی سیاستشان در قبال ما تفاوتهایی داشته باشد، که دارد. این تفاوت به دلیل تفاوت درک نیست، به دلیل ضرورتها و منافع و مصالح و احتمالاً مأموریتهایی است که بدانها محوّل شده است. از این گذشته آنان با مجاملات و تعارفات دیپلماتیک به خوبی آشنا هستند و پیوسته از آن استفاده میکنند.
این درک را سه لایه مختلف است. لایه اول به تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران بازمیگردد. از ایران قبل از اسلام گرفته تا ایران بعد از اسلام. لایه دوم به ایران به عنوان یک واحد سیاسی و کشور همسایه بازمیگردد، که البته این لایه عمیقاً متأثر است از لایه نخست. از این دیدگاه ایران بیش از آنکه یک کشور باشد، یک امپراطوری است و در صدد نیل بدان است. لایه سوم به نظام و حاکمیت موجود بازمیگردد که عناصر مختلفی را در درون خود دارد. این بحثی طولانی است که به دلیل ضیق وقت از آن درمیگذریم.
>>>متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
ژئوپلیتیک خلیج فارس؛ شیخنشینها و عربستان311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904244